.بوتراب(ع) را گفتند چه شد که بوتراب شدی؟گفت:نگهبان دلم بودم

وصیت های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به امام علی علیه السلام


1. فرو بردن خشم:

ای علی! اگر کسی خشمی را که به انجامش توانا است، فرو برد، خداوند در روز قیامت، امن و آسایشی به او پاداش می دهد که لذتش را در می یابد.

2. بدترین مردم:

ای علی! بدترین مردم کسی است که مردم به خاطر اجتناب از شرش او را گرامی دارند.

3. خوشا آنان که:

ای علی! خوشا به حال کسی که عمرش طولانی و عملش نیک باشد.

4. زندان مومن:

ای علی! دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است.

5. ترس از خدا:

ای علی! کسی که از خداوند متعال بترسد، خداوند همه چیز را از او می ترساند و کسی که از خداوند نترسد، خداوند او را از همه چیز می ترساند.

6. مرگ ناگهانی:

ای علی! مرگ ناگهانی موجب آسایش مؤمن و حسرت کافر است.

7. دستاویز ایمان:

ای علی! از محکم ترین دستاویزهای ایمان، دوستی و دشمنی در راه خداست.
ادامه داره...
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علیرضا

چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند

بسم الله ...

بعضی وقت ها ، آدم حرف هایی می شنود

کارهایی می بیند 

درد و دل هایی می شنود

همه ی اینها خوب است ولی جهتش مهمتر!


یه نگاهی به زندگی حضرت زینب (س) بکنیم ، بعد از اینکه وارد مدینه شدند تا زمان عروج شان به بارگاه حق 

کلامی ، خطبه ای همچون خطبه های بعد از واقعه عاشورا نمی بینیم ! (اگر گشتید و با سند محکم پیدا کردید 

خوشحال میشم بدانم) 


زینب (س) عاشق بود.

عاشق ولی امرش ، و جز به بزرگ کردن امیرش فکر نمی کرد. مبادا حرفی باعث شود که زینب (س) بخواهد

مطرح شود!

به این میگن درس عشق ، زینب (س) عاشق بود. 

مثال دیگر این قضیه ، حضرت عباس (س) ، کجا می شود پیدا کرد که این عزیز ، بخواهد که با سخنی خود را 

مطرح کند!


عاشق باشیم ! همین!


از خود مثال می زنم : درس میخونم  برا امام زمان!

 فلان برنامه رو می نویسم تا با پولش به قشر ضعیف کمک کنم تا امام زمان ازم خوشحال باشد!

در این ها کمی دقیق شویم 

متوجه میشویم که جاهایی را هدف گرفتیم با ظاهری خوب ولی در جهت خودمحوری (تا خود بزرگ شوم)

نه خدا محوری!


یه کسی میره پیش حاکم وقت ، بهش میگه : حاکم ارادت خاصی دارم به شما

حاکم: چگونه ثابت میکنی ؟

شخص: تمام اموالم را برایت میدهم

حاکم: نیازی به اموالت ندارم


فردایش دوباره همان ارادت و سوال حاکم

شخص: جانم و شریعتم را نیز میدهم

حاکم: نیازی به جان و شریعتت ندارم


فردایش دوباره ...

شخص: آبرویم را برایت میدهم

حاکم : حال شد ، اگر این طور است موسی بن جعفر (ع) را به خاطر ما بکش ...


کاش بتوانم برا امام زمانم (ع) 

از دین و شریعت و اموال و جان و آبرویم بزنم ...



...................

پ.ن1: این الرجبیون... آدم به مهمونی هم میخواد بره ، قبلش لباس هاشو میشوره ، اتو میزنه 

خدا کنه برسیم خودمون رو مرتب و منظم کنیم برا مهمانی خدا ، رمضان.


پ.ن2: پرسیده شد که چرا کم کم مینویسم در پاسخ:

بر این هستم که یه وقت ، وقت بندگان خدا را ضایع نکنم.


پ.ن3: از معصوم سوال شد 

اگر بین اصلاح خود و اصلاح دیگران ماندیم چه کنیم ؟ پاسخ دادند : به اصلاح خود بپردازید که اصلاح دیگران در گرو 

اصلاح شماست.


پ.ن4: خدا این وهابی های ملعون و این یه عده ظاهر مسلمون که بویی از اسلام ندارن رو ریشه کن

مردم مظلوم یمن... آماده باشیم.


پ.ن5: جدیدا این روزها کمی حرف میزنم ، خدا خوب میذاره تو کاسم

دعا کنید برایم ، این نوشته به خیر بگذرد . الحمدلله .

خدایا پاکم کن  خاکم کن.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پلاک گمشده مجنون

دین سه وجه را میطلبد برادر...

ملامهدی نراقی در کتاب اخلاقی جامع السعادات مثالی دارد،چقدر این مثال زیباست، میفرماید:

یک نفر به بیماری پوست مبتلا میشود مراجعه میکند به طبیب. طبیب میگوید با سه شرط تو خوب میشوی، منتها تک تک آنها فایده ندارد؛ باهم موثر است. اول باید پرهیز کنی؛ یک چیزهایی است حساسیت پوستت را افزوده میکند. دوم شربتی است که از باطن، بیماری تو را از بین میبرد، چون هر بیماری از باطن می آید. سوم یک روغنی است، شما این روغن را بمالید که شب ها آرام بخوابید و از بیرون هم معالجه شوید

میرود بعد از یک هفته می آید میگوید خوب نشدم؛ طبیب می گوید چرا؟ میگوید: پرهیز نکردم؛ شربت هم نرسیدم تهیه کنم؛ ولی خوشبختانه آن روغن در منزل بود، از آن مالیدم!

طبیب می گوید: ای بی عقل! با روغن مالی میخواهی به جایی برسی.

ای آقا... بیشتر مسلمین فقط روغن می مالند؛ حالا مثال را تطبیق بدهیم؛ پرهیز، پرهیز از گناهان است. شربت، حضور قلب در نماز ها و عبادات است، توجه به باطن عبادات است که اصلا چرا از من نماز خواسته اند؟چرا از من روزه خواسته اند؟ روغن مالیدن هم ظواهر است. بالاخره ظاهر بی باطن نمیشود، باطن هم بی ظاهر نمیشود. ملا مهدی نراقی میفرماید بیشتر مردم از این سه تا دستور فقط روغن را انتخاب کرده اند.

حاج اقا فاطمی نیا

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علیرضا

حدیث هدیه 13 رجب!!!

 الإمام علیّ علیه السلام :کانَ فیما وَعَظَ بِهِ لُقمانُ ابنَهُ أن قالَ لَهُ : یا بُنَیَّ ، لِیَعتَبِر مَن قَصُرَ یَقینُهُ وضَعُفَت نِیَّتُهُ فی طَلَبِ الرِّزقِ ، إنَّ اللّه َ تَبارَکَ وتَعالى خَلَقَهُ فی ثَلاثَةِ أحوالٍ مِن أمرِهِ ، وآتاهُ رِزقَهُ ، ولَم یَکُن لَهُ فی واحِدَةٍ مِنها کَسبٌ ولا حیلَةٌ ، إنَّ اللّه َ تَبارَکَ وتَعالى سَیَرزُقُهُ فِی الحالِ الرّابِعَةِ .
أمّا أوَّلُ ذلِکَ فَإِنَّهُ کانَ فی رَحِمِ اُمِّهِ یَرزُقُهُ هُناکَ فی قَرارٍ مَکینٍ حَیثُ لا یُؤذیهِ حَرٌّ ولا بَردٌ ، ثُمَّ أخرَجَهُ مِن ذلِکَ وأجرى لَهُ رِزقاً مِن لَبَنِ اُمِّهِ یَکفیهِ بِهِ ویُرَبّیهِ ویَنعَشُهُ مِن غَیرِ حَولٍ بِهِ ولا قُوَّةٍ ، ثُمَّ فُطِمَ مِن ذلِکَ فَأَجرى لَهُ رِزقاً مِن کَسبِ أبَوَیهِ بِرَأفَةٍ ورَحمَةٍ لَهُ مِن قُلوبِهِما ، لا یَملِکانِ غَیرَ ذلِکَ حَتّى أنَّهُما یُؤثِرانِهِ عَلى أنفُسِهِما فی أحوالٍ کَثیرَةٍ حَتّى إذا کَبِرَ وعَقَلَ وَاکتَسَبَ لِنَفسِهِ ضاقَ بِهِ أمرُهُ ، وظَنَّ الظُّنونَ بِرَبِّهِ ، وجَحَدَ الحُقوقَ فی مالِهِ ، وقَتَّرَ عَلى نَفسِهِ وعِیالِهِ مَخافَةَ إقتارِ رِزقٍ وسوءَ یَقینٍ بِالخَلَفِ مِنَ اللّه ِ تَبارَکَ وتَعالى فِی العاجِلِ وَالآجِلِ ، فَبِئسَ العَبدُ هذا یا بُنَیَّ . 

امام على علیه السلام ـ در بیان موعظه هاى لقمان علیه السلام به پسرش ـ : اى پسرم! کسى که یقینش کم شده و نیّتش در طلبِ روزى ضعیف گشته ، [باید بداند که] خداوند ـ تبارک و تعالى ـ به اراده خود، او را در سه حالتْ آفریده و به او روزى داده است ، که در هیچ یک از آن [حالت]ها کارى از دست او بر نمى آمد. [بنابر این، او باید بداند که ]خداوند ـ تبارک و تعالى ـ او را در حالت چهارم نیز روزى مى دهد .
حالت اوّل، این است که او در رحم مادرش بود و خداوند عز و جل او را در جایى استوار، روزى رساند ، به طورى که گرما و سرما اذیّتش نکرد. سپس [در حالت دوم] او را از آن جا بیرون آورد و روزىِ او را از راه شیر مادرش جارى ساخت و با این وسیله، او را کفایت کرد و پرورش داد و بى آن که او توان و نیرویى داشته باشد، او را بزرگ کرد. سپس [در حالت سوم] ، او را از شیر گرفت و روزىِ او را در کسب و کار پدر و مادرش قرار داد، و چنان در دل هاى آنان براى او محّبت و رحمت نهاد که گویى غیر از آن، چیز دیگرى ندارند ؛ به طورى که در بسیارى از حالات ، او را بر خودشان مقدّم مى داشتند. تا این که [به حالت چهارم رسید و] بزرگ و عاقل شد و براى خودش مشغول کسب و کار گردید . [در این حال ،] عرصه بر او تنگ شد و به پروردگارش بد گمان گشت و همه حقوق خدا را در مالش انکار کرد، و از ترس تنگىِ روزى و بدگمانى به این که خداوند ـ تبارک و تعالى ـ اکنون و در آینده، روزىِ بازماندگانِ او را بدهد ، بر خود و خانوانده اش سخت گرفت .
اى پسرم! بدترین بنده، همین است .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علیرضا

دلبر آقا! دلبر!

صرفا جهت یه لبخند حلال ..😊

 

محافظ آقا(مقام معظم رهبری) تعریف می کرد می گفت :

 

رفته بودیم مناطق جنگی برای بازدید.

 

توی مسیر خلوت آقا گفتن اگه امکان داره کمی هم من رانندگی کنم.

 

میگفت بعد چند کیلومتر رسیدیم به یک دژبانی که یک سرباز انجا بود.

 

 

تا آقا رو دید هول شد. زنگ زد مرکزشون گفت که یه شخصیت اومده اینجا..

 

از مرکز گفتن که کدوم شخصیت؟ !!

 

گفت نمیدونم کیه ولی گویا که آدم خیلی مهمیه که حضرت آقا رانندشه!!

 

این لطیفه رو حضرت آقا تو جمعی بیان کردند.

 

و گفتند که ببینید میشه لطیفه ای رو گفت بدون اینکه به قومی توهین شود.


طنز بهداشتی یه سر بزنید خوبه...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علیرضا

دعای مومن...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علیرضا

هر که دست در دامن تقوا زند...

بسم الله

سلام ....

این حدیث رو تا آخر بخونید!


امیرالمومنین امام علی علیه‌السلام:
...هر که دست در دامن تقوا زند، سختی‌هایى که به او نزدیک شده‌اند دور گردند و ناکامی‌ها و مرارت‌ها به کامیابی‌ها و شیرینی‌ها بدل گردد و امواج محن که گرداگردش را گرفته‌اند، فروکش کنند و دشواری‌ها به آسانی‌ها گرایند.

و باران بند آمده کرامت، دوباره بر او فرو ریزد و رحمت گریخته، به سوى او بازگردد و چشمه فروکش کرده نعمت‏ها، دگرباره برایش جوشان شود و بارش کاستى گرفته برکت، دوباره بر او سرازیر شود.

پس بترسید از خداوندى که شما را به مواعظ خود بهره‌مند گردانید و به وسیله پیامبرانش اندرز داد و نعمت و احسان خویش بر شما ارزانى داشت. براى پرستش او خود را خوار دارید و حق طاعت او بگزارید.

متن حدیث:

…فَمَنْ اءَخَذَ بِالتَّقْوى عَزَبَتْ عَنْهُ الشَّدائِدُ بَعْدَ دُنُوِّها، وَاحْلَوْلَتْ لَهُ الْاءُمُورُ بَعْدَ مَرارَتِها، وَانْفَرَجَتْ عَنْهُ الْاءَمْواجُ بَعْدَ تَراکُمِها، وَ اءَسْهَلَتْ لَهُ الصِّعابُ بَعْدَ إِنْصابِها، وَ هَطَلَتْ عَلَیْهِ الْکَرامَهُ بَعْدَ قُحُوطِها، وَ تَحَدَّبَتْ عَلَیْهِ الرَّحْمَهُ بَعْدَ نُفُورِها، وَ تَفَجَّرَتْ عَلَیْهِ النِّعَمُ بَعْدَ نُضُوبِها، وَ وَبَلَتْ عَلَیْهِ الْبَرَکَهُ بَعْدَ إِرْذاذِها.
فَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی نَفَعَکُمْ بِمَوْعِظَتِهِ، وَ وَعَظَکُمْ بِرِسالَتِهِ، وَامْتَنَّ عَلَیْکُمْ بِنِعْمَتِهِ، فَعَبِّدُوا اءَنْفُسَکُمْ لِعِبادَتِهِ، وَاخْرُجُوا إِلَیْهِ مِنْ حَقِّ طاعَتِهِ…

«نهج‎‌‌البلاغه، خطبه ۱۸۹»

......................................................................................................
گاهی وقت ها که اوضاع خیلی سخت شده؛ در بدر دنبال یه سوراخ دعا ... یه منبع امید .... یه اطمینان یا یه جواب به همه سوالای درونت هستی .... یدفعه یه آدم ... یه کلیپ ؛ یا یه حدیث سر راهت میذارن که .... نه! اشتباه نکن .... این اتفاقا رو "شانس" به گردن نمیگیره!

این همون رزقه .... از طرف خدا ! شک نکن! راستی چقد خودمون رو در منبع این رزق ها قرار میدیم؟؟ نهج البلاغه خاک گرفته نه؟؟ وای بر ما.... " و آن روزی که پیغمبر شکایت می کند که خدایا این قوم کتاب قرآن مرا مهجور و تنها رها کردند...."

 Rahe-Taqva
دعا بفرمایید
یا علی

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علیرضا

دوستم!!!

سلام
اگه شما شاهد رفاقت عزیزترین دوستتون با یه آدم که جالب نیست باشید و شاهد سقوط رفیقتون باشید تا صعود اون شخص چیکار میکنید؟
صحبت؟ ینی چی میگید بهش؟
یا هرچیز دیگه؟ چطوری؟
کمکم کنید کمکش کنم...

۱۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سید علیرضا

همسایه‌مان سگ بزرگی داشت...(زن در امریکا)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علیرضا

موضوع انشا: "معجزه روحانی را توصیف کنید!"

به بابا گفتم خانم معلم از ما خواسته در مورد اینکه آقای روحانی گفته تورم را کاهش داده و معجزه کرده؛ انشا بنویسیم.

بابا به عینک ته استکانی اش دستی کشید و گفت: "خانم معلمتون اینوریه یا اونوری؟" مامان از همان آشپزخانه ماهیتابه ای به سمت بابایی پرتاب کرد و گفت: "به خانم معلم بچه چیکار داری، آمارش رو می گیری؟!"

بابایی که حسابی شوکه شده بود، جواب داد: "سوءتفاهم شد! منظورم اینه تا حالا روزنامه ای دستش دیدی؟!"

گفتم: "بله" و بابایی پرسید: "چه روزنامه ای بود؟ وطن امروز بود یا آرمان امروز؟!"؛ و من جواب دادم: "جام جم و ابرار می خونه!"؛ پدر لبخندی زد و گفت: "پس با خیال راحت بیا بهت انشا بگم"؛ بابا تند تند حرف می زد و من هم از لابه لای جملاتش چیزهایی می نوشتم.

آقای روحانی! اگر شما در عرصه اقتصاد معجزه کردید، یک آقایی که دیگر رفته است خودش معجزه هزاره سوم بود!  او آنقدر معجزه بود که تشعشعات معجزه اش حتی در تمام محله ای که زندگی می کرد هم تاثیر می گذاشت، به طوری که اگر قیمت گوجه در کشور بالا بود، میوه فروشی سر کوچه آنها ارزان می فروخت!

آقای روحانی! شما بعد از بیش از یکسال و نیم رئیس جمهور بود با یک معجزه ذوق زده شده اید، در حالیکه آن آقایی که دیگر رفته است و به جون هر چی مَرده، دوباره برمی گرده(!) هر روز یک معجزه می کرد! او در یک جایی که اسمش یادم نیست بدون آنکه از لامپ 100، لامپ پر مصرف و حتی کم مصرف استفاده کند، دور و بر خودش هاله نور ایجاد کرد! تا حالا شما از این کارها کرده اید؟! اصلا بلدید از این کارها بکنید؟!

آقای روحانی! شما باید بدانید که به دلیل معجزه بودن نفر قبلی، سطح توقعات مردم خیلی بالا رفته است و با چنین کارهایی از شما راضی نمی شوند! باید بیشتر تمرین کنید و معجزات بیشتری داشته باشید!

آقای روحانی! او نه تنها خودش معجزه بود، بلکه دور و بری هایش هم هر کدام برای خودشان معجزه ای بودند! یکی نمی دانم کشاورز بود یا نه و چه "محصولی" درو کرده بود که کلی مایه دار بود، یکی دیگر آنقدر دانایی داشت که یکهو از دیپلم به دکترا جهشی خوانده بود، دیگری هم بین خودمان باشد اینقدر پاک و خدمتگزار است که این روزها به عنوان پلیس مخفی و در پوشش یک مجرم به زندان رفته است تا بتواند زوایای پنهان باقی پرونده های فساد اقتصادی را کشف کند!

الان که انشایم را وجب می کنم می بینم دو وجب شده است و چون شما وجبی نمره می دهید و اسفندیار هم دو وجب انشا نوشته بود و 20 شده بود، همینجا به انشایم خاتمه می دهم، با تشکر از بابای خوبم که در نوشتن انشایم کمکم کرد.

الف.راستگو

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علیرضا