سلام اگه شما شاهد رفاقت عزیزترین دوستتون با یه آدم که جالب نیست باشید و شاهد سقوط رفیقتون باشید تا صعود اون شخص چیکار میکنید؟ صحبت؟ ینی چی میگید بهش؟ یا هرچیز دیگه؟ چطوری؟ کمکم کنید کمکش کنم...
سلام یه نظر میتونه این باشه که این دوستتون خیلی زور زده که خودشو نگه داره ولی خسته شده و اون چیزی که رفیقش بهش داره عرضه میکنه شاید کس دیگه عرضه نکنه، سرویس خاص یا یه سبک زندگیه باحال تر و ... اگه ایناست باید بهش فکر کرد و بعد عمل کرد
۲۵ فروردين ۹۴، ۲۲:۳۳
پاسخ:
سلام علیکم خوبی شیخ؟ من یه جورایی به شدت موافقم با شما...چون از روحیات دوستم باخبرم...چون سه چهار ساله همدیگرو میشناسیم و گردن هم حق داریم... اون بنده خدا هم رفاقتش واسه چیزاییه که من میدونم ولی راه مقابله باهاشون رو بلد نیستم جذاب شده و ... آره... سبک زندگی من به قول شما شاید براش جذاب نیست که من اهل دیدن فیلم اونور آبی و آهنگ گوش دادن یا حتی مداحی گوش دادن و فیلم اینوری هم نیستم....چون اهل اینا بودن به نظرم برام سودی نداره ولی نمیدونم تا کی و تا چه حد باید فکر کنم بهش... سپردمش به خدا و دعا میکنم براش... الدعا یا علی
سلام این بستگی داره که چه نوع رابطه ای باشه و تا چه حد پیش رفته باشه و نقش شما در زندگی دوستتون چقدر زیاد باشه
از طرفی شما باید رابطه تون رو با دوستتون به تدریج زیاد کنید که تاثیرتون در رفتارش بیشتر بشه گاهی بعضی ها از نصیحت شنیدن خوششون نمیاد و در نتیجه ی فشار یا خودرأیی دچار مشکلات میشن و شما باید حواستون باشه نصیحت زیادی فقط باعث منفی شدن وجهه ی شما میشه
اصلا به این فکر کرده اید که دوستتان سقوط نمی کند، بلکه مثل فنر در هم جمع می شود و بعد آزاد که شد اوج می گیرد ؟! شاید نیازی نباشد کمکش کنید ... اصلا به این فکر کرده اید؟
تجربه: گاهی خواستم به گمانم دست کسی را بگیرم، بعدترها به همان جایگاه او رسیده ام.دیدم نه، بد جایی نبوده
۲۵ فروردين ۹۴، ۲۲:۲۳
پاسخ:
سلام علیکم اصلا به این فکر کرده اید که دوستتان سقوط نمی کند، بلکه مثل فنر در هم جمع می شود و بعد آزاد که شد اوج می گیرد ؟!--->مخالفم شاید نیازی نباشد کمکش کنید ... اصلا به این فکر کرده اید؟--->ذره ای موافقم تجربه: گاهی خواستم به گمانم دست کسی را بگیرم، بعدترها به همان جایگاه او رسیده ام.دیدم نه، بد جایی نبوده----->خودمم تجربه کردم...خیلی برای آدم تلخه که اشتباهش رو روی دیگران مرتکب بشه...
سلام دیروز ترجمه ای آزاد از سوره ی کوثر نوشتم امروز از تسبیحات حضرت زهرا فردا از خدمتگزاری برترین بانوان عالم به مادر پس فردا از کج فهمی دنیا و بعد اون هم از معبد فاطیما در پرتغال
سلام در این هفته از شنبه تا پنج شنبه این ها را می خوانید شنبه تلنگر یک شنبه لیلاوار دو شنبه خانه ی زهرا سه شنبه حدیثی زیبا چهارشنبه اصول کرم پنج شنبه ظلم در شهر پیشاپیش تشکر بی حد و اندازه از این که همیشه نوازش رو به حقیر هدیه می دید خوشحال می شم نقد بفرمایید توضیحاتی پیرامون هر کار و کلیت کارها بنویسید اصلاً هرجور که بیاید قدمتون سر چشم دعا کنید که دستم به آسمان برسد یا زهرا
سلام سید جان الآن جوابت رو دیدم. اینکه تا کجا باید بهش فکر کنم؟ خب. . . یه فیلمی سینما گذاشته بود که بازیگر مردش مصطفی زمانی بود و توی فیلم زنش یا اون دختری که خاطرخواهش بود معتاد شده بود (دقیق خاطرم نیست و نقل به مضمونه) مرده هم برای اثبات عشقش اومد شروع کرد به مصرف مواد تا با هم ترک کنن؛ خیلی عاشق بودند مثلا. دست آخر دختره ترک کرد و پسره نتونست و . . . (دقیق یادم نیست حتی اگه داستان این نباشه، به نظرم ریتمه نادرستیه) خب این نگاه اول که حد و حدود رو تا کجا مشحص میکنه. و اما قسمت بعد؛ گاهی تاثیرگذاری فقط درحد همین کامنت و نوشتن توی وبلاگ و ... می مونه و در مقام عمل ادم زورش نمیرسه. روش نمیشه، اصلا نمیتونه بره جلو یا اگه بره جلو چی میخواد بگه؟ واقعا سخته. نه میشه بیخیال شد و خودتو بزنی به اون راه نه میشه خیلی سرعتی کاری کرد. من میگم ببین چیا خیلی چشمشو گرفتن، به احتمال زیاد چیزای مثبتی نیستن و به احتمال زیادتر شما نمیتونی یه چیز مثبت با همون مقدار لذت و هیجان بهش بدی که جایگزینش کنه. در عمل دستت خالیه چون گناه و کار غیر مثبت واقعا مزه داره و میچسبه و وقتی کسی درگیرش باشه هیچی رو نمیفهمه. شاید چند وقت بگذره و دلشو بزنه اونوقت بتونی یه فرمول متعادل تر بهش معرفی کنی ولی الان بیشتر خودت متعادل باش و مراقب خودت و بقیه باش. هرچند دورادور نگاهت به رفیقت باشه و جایی کاری تونستی براش بکن.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.