سلام!
حالتون خوفه (خوبه) ؟
چه خبر ؟
ایام امتحاناته و سخت میگذره(!)یا کلا نمیگذره!؟
من هی میام تبریک میگم میرم!!!!!
ببخشید
این امتحانات نهایی لعنتی بسیار بد میگدرند
ولی به هر حال اول از همه این عید بزرگ رو به امام عصر روحی فداه تبریک میگم و به نور دل ما آقا خامنه ای حفظه الله
بعد به خانواده خودم و خانواده شما
بعد به شما و به خودم (o_o)
ادامه مطلب هم بد نیست که بر گرفته از سایت تبیانه
سلام بر مبعث، عید بزرگ نجات از حیرت و سرگردانی، عید ختم ناامیدی، عید تمایز عدل و ظلم، عید بیداری و تعهّد، عید هدایت!
مبارک باشد بر تو ای بهترین خلق انتخابت به عنوان پیامبر خدا، تو که مصطفایی و دلیل خلقت ، تو که اول المسلمینی و خاتم المرسلین، تو که شاهدی و بشارتگر ، هشدار دهنده ای و دعوت کننده ، تو که سراسر لطفی و مهربانی و دلیل مهربانی خدا که چه نیکو بر سر بندگان منت نهاد و چون تویی را یاور امت قرار داد تا الگویی باشی پاک و نیک که نجات دهی بشریت را از باتلاقهای خود ساخته خودخواهی و جهالت و سیر کمال و سعادت را نشانش دهی و امت را پا به پا راهنما باشی و همراه حتی اگر تو را گزند رسانند ، توهین کنند و جسارت را به حد اعلاء رسانند در حق تو و در حق اهل بیتت .
تویی مایه مباهات و فخر انبیاء ، تویی دعوت کننده به سوی حق به فرمان حق و چراغی تابناک و تابنده که بشر فروافتاده در چاه ضلالت و گمراهی را به سوی سعادت و هوشیاری فرا می خوانی و در این راه ، فقیر و غنی ، سیاه و سفید ، عرب و عجم نمی شناسی و جویای حال کسی می شوی که خاکستر به سرت ریخت و می بخشی قاتل حمزه سیدالشهداء را .تو که کلامت از منبع لایزال الهی سرچشمه می گیرد و رفتارت و سیره زندگانیت سیر و سلوک الی الله است .ای محمد بخوان به اندازه تمام سختیهایی که از امشب به بعد نصیبت خواهد شد و تو بردباری و صبر را در نهایت کمال و اعتدال به کار خواهی بست ، بخوان به اندازه ی همه اجرت نبوتت که همه را در محبت اهل البیت قرار دادی ، بخوان به اندازه ی راز و نیازت به در گاه حضرت دوست که فرمودی : خدایا مرا یک دم به خود وامگذار و مگر غیر از آن است که حضرت حق ، یونس پیامبر را یکدم به خود واگذاشت و چنان شد که شد .ای محمد بخوان به اندازه امتت که بعضی از آنان را مایه مباهات خود در برابر دیگر امتها و دیگر انبیا می دانی ، بخوان به اندازه همه تربیت یافتگان مستقیم و غیر مستقیم مکتبی که بنیان نهادی و دم به دم فرا گیرتر و پر صلابت تر طی طریق می کند .
بخوان محمد ، به اندازه همه ما بخوان ، بخوان محمد ، بخوان …
صدای گرامی ات می لرزید. جان تو را پرنده های هیجان، بی قرار کرده بودند.
تمام سلول هایت از رستگاری لبریز شدند. می لرزی. دلشوره هایت را می شود در چشم های مهربانت سلام داد.
لبریز دلشوره و اضطراب و شوقی که بار دیگر، همان صدای صمیمی می خواندت که: بخوان...! می خواهی بخوانی؛ تمام جانت را بر زبانت جاری می کنی تا هم کلام با صدا، تکرار کنی. لب وا می کنی تا برای اولین بار، بخوانی؛ و می خوانی با تمام وجود، به نام پروردگار آفریننده؛ می خوانی به نام... می خوانی...نه تنها غار حرا، که کوه نور هم دور سرت می چرخد. طنین صدایت در کوه می پیچد. کوه، شروع به لرزیدن می کند. زمین به احترام تو برمی خیزد. هوای غار، سنگین شده است؛ نفس کشیدن برای تو سخت شده است؛ سخت تر از تمام تابستان هایی که هوای شرجی حجاز را نفس کشیده ای. حتی غار هم دیگر طاقت برپا ایستادن ندارد. دیوارهای غار، دهان می گشایند و با تمام وجود ـ اگرچه پر از اضطراب ـ با تو می خوانند.... پیراهنت، خیس از عرق هیجان می شود. هیچ واژه ای بر زبانت به آسانی نمی چرخد. مقرب ترین فرشته، سلام خداوند را برای تو آورده است.
تمام سنگ ها، بوی رسالتت را تا اعماق جان، نفس کشیده اند. حرا بوی رستگاری ات را به دهن بادها می ریزد تا بوی رسالتت، به گوش تمام درخت های جهان برسد. کوه، تاب این همه اوج را ندارد. چیزی تا زانو زدن و در هم فرو ریختن فاصله ندارد؛ اما به احترام تو، تا جان دارد خواهد ایستاد. کوه، دامن بر خاک می گسترد تا یک بار دیگر، قدم های نازنین تو، خاک را متبرک کنند.
زمین، تن می گسترد زیر گام های تو گام هایی که یک قدم پر از دلهره و یک قدم پر از یقین است.
به هروله می روی؛ چون هاجر که تشنگی اسماعیل را پی زمزم می دود.
باید خبر رسالتت را به جهان ابلاغ کنی، ابرها با سایه های مهربانشان پا به پایت راهی شده اند و زمین، زیر پایت می دود تا هر چه زودتر تو را به مقصد برساند.
پیراهنت از بوی خداوند لبریز است. کلماتی که فریاد می زنی، وحی منزلی است که جان ها را پرنده می کند.کلماتی که از دهانت پرواز می کنند، جنس دیگری دارند؛ حتی عاشقانه ترین واژه ها هم نمی توانند این همه عشق را بیان کنند.
این واژه هایی که تو بر زبان می آوری، هیچ کدام بوی خاک نمی دهند. این کلمات، از جنس دورترین آسمان ها هستند، کلماتی که بوی خداوندند، کلماتی که بوی رستگاری می دهند.
قسم به همین واژه ها که تو آخرین پیامبر برگزیده خداوندی!
تو آمده ای تا با معجزه کلمات، پنجره هامان را به آسمان هایی آن سوتر از این آسمان، پیوند بزنی.
عید سعید مبعث، آغاز راه رستگارى و طلوع تابنده مهر هدایت و عدالت، مبارک باد.
رسیدن شعبان مبارک!
سخت نگیر بابا همش بچه بازیه:)