.بوتراب(ع) را گفتند چه شد که بوتراب شدی؟گفت:نگهبان دلم بودم

۱۳ مطلب با موضوع «آقا» ثبت شده است

/می گفت:«از انقلاب و رهبرش متنفر بودم...»/

خیلی آهسته صحبت می کرد. نمی دانم تُن صدایش آرام بود یا می خواست کسی صدایش را نشنود. قیافه اش خیلی امروزی بود؛ نه اصلا بالاتر از امروزی، با کمی اغماض می توانستی بگویی تیپش خفن است...!

بعد از کنفرانسی که در کلاس داده بودم، سراغم آمد. در حیاط دانشگاه پیدایم کرد و از پشت دستم را گرفت و گفت:«کارت دارم.» کنفرانسم درباره ی یکی از موضوعات فلسفی بود که آخرش را با چاشنی محرم خوانده بودم. ظاهرا چاشنی اش خیلی تند بود که این پسر همکلاسی را به جوش انداخته بود. در متن کوتاهم پس از کنفرانس، امام حسین را با امام زمان و مسلم بن عقیل را با ولی فقیه مقایسه کرده بودم. حدس می زدم که این متن ترکش های زیادی داشته باشد ولی خب ارزشش را داشت.

تصور کردم که قصد اعتراض به متنم را دارد ولی اصلا اینطور نبود و از دلنشینی نوشته ام تقدیر کرد. گفت خیلی وقت است که دوست دارد با کسی که مثل من صحبت کند ولی به دلایلی جور نشده.

می گفت:«من از دوران نوجوانی و جوانی هیچ شناختی از انقلاب و ولایت فقیه و این چیزها نداشتم. خانواده ام هم نسبتا مقید نبودند و خودم هم در فضای سالمی بزرگ نشدم. تا آنجا که یادم است نمازهایم را دست و پا شکسته خوانده ام ولی همیشه روزه هایم را گرفته ام.»

از چهره اش می توانستی حدس بزنی که روح لطیفی دارد، خودش هم همینطور ادامه داد:«خیلی احساساتی هستم. وقتی روضه ی حضرت عباس را می شنوم، اشک هایم تمامی ندارند.»

از او خواستم که سر اصل مطلب برود. کمی جابجا شد و گفت:«من همیشه از کودکی و نوجوانی فکر می کردم که مسبب همه ی بدبختی های من و خانواده ام، این حکومت و حاکمانش است. فکر میکردم علت تنگدستی پدرم در تهیه ی جهیزیه برای خواهرم بخاطر سرویس لوکس مبلمان اتاق خواب رهبر است. شاید خنده ات بگیرد ولی من در ذهنم از کسی که امروز به او عشق می ورزم، یک دیکتاتور خوشگذران ساخته بودم که فقط به فکر خودش و خانواده اش است.»

چشم هایم حالا تا حدی گرد شده بود. ولی او بی توجه به من ادامه می داد:«یک روز که بخاطر ارتکاب هزار باره ی یک گناه شنیع از همه ی بندهای زندگی بریده بودم، از خانه بیرون زدم. چشمم به بنری وسط میدان اصلی شهر افتاد. عکس رهبر بود با یک لبخند دلربا. همه چیز را فراموش کردم. شاید حدود پنج دقیقه به چهره اش خیره شده بودم. زیر تابلو نوشته بود:رهبرا مقدمت مبارک باد! به کرمانشاه خوش آمدی! انگار داشتم خواب می دیدم. من در یک لحظه عاشق لبخند کسی شدم و اکنون در آستانه ی وصل به او بودم.»

آن شب هر چقدر توانستم در اینترنت واژه های خامنه ای و مشتقاتش را سرج کردم. هر چه که درباره ی او بود خواندم. ستایش های دوست و دشمن، جمله های به یاد ماندنی آقا و... همه و همه را ذخیره کردم. یک گالری عکس از او دانلود کردم و تا صبح به عکس هایش خیره شدم. خیلی دلنشین بود و زیبا. از همه بیشتر تصاویر غبار روبی حرم امام رضا به دلم نشست.

فردا اول صبح بعد از نماز راهی مراسم استقبال شدم. چون صبح زود حرکت کرده بودم، وقتی آقا وارد مراسم استقبال شد، توانستم خودم را به نزدیکی ماشینش برسانم. یک لحظه دستم را به شیشه چسباندم در همان لحظه، آقا دستش را دقیقا روی دست من قرار داد. گرمای دستش را می توانستم حس کنم. تا کنون هیچ عشقی شیرین تر و دلچسب تر از عشق به آقا نداشته ام.

افسران - می گفت:«از انقلاب و رهبرش متنفر بودم...»

آمدم این ها را به امثال شما که ادعای ولایتمداری دارید، بگویم که هم قدر آقایمان را بدانید و هم او را به خوبی به دیگران معرفی کنید.»

احساس من در لحظه ی خداحافظی غیرقابل وصف بود...

http://sarbazevelayat777.parsiblog.com


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علیرضا

نامه ای برای تو






بسم‌ الله الرّحمن الرّحیم

به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی


حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که درباره‌ی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده می‌انگارم، بلکه به این سبب که آینده‌ی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقت‌جویی را در قلبهای شما زنده‌تر و هوشیارتر می‌یابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کرده‌اند.

سخن من با شما درباره‌ی اسلام است و به‌طور خاص، درباره‌ی تصویر و چهره‌ای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهره‌گیری از آن، متأسّفانه سابقه‌ای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراس‌های» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، می‌بینید که در تاریخنگاری‌های جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانه‌ی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از برده‌داری شرمسار است، از دوره‌ی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگین‌پوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزی‌هایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.

این به‌خودی‌خود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشته‌های دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوه‌ی برخورد با فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی، از شکل‌گیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟

شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینه‌ی مشترک تمام آن سودجویی‌های ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراس‌افکنی و نفرت‌پراکنی، این‌بار با شدّتی بی‌سابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامه‌ی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایه‌ی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواسته‌ی اوّل من این است که درباره‌ی انگیزه‌های این سیاه‌نمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.

خواسته‌ی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوری‌ها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بی‌واسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه،تروریست‌های تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کرده‌اید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و آموزه‌های انسانی و اخلاقی او را مطالعه کرده‌اید؟ آیا تاکنون به جز رسانه‌ها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کرده‌اید؟ آیا هرگز از خود پرسیده‌اید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟

من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهره‌پردازی‌های موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس به‌صورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسش‌های جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسش‌ها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقت‌های نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّت‌پذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسوده‌تر به نگارش درآورند.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پلاک گمشده مجنون

بسیج در دیدگاه امام خامنه ای حفظه الله

...خداوند متعال در یک جاى قرآن از کسانى یاد میکند که «یُحِبُّهُم وَ یُحِبّونَه» - هم آنها خدا را دوست میدارند، هم خدا آنها را دوست میدارد - و در جاى دیگرى از قرآن اینها را یا جمعى از اینها را معرّفى میکند و میفرماید: اِنَّ اللهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلونَ فى سَبیلِه صَفًّا کَاَنَّهُم بُنیانٌ مَرصوص؛یعنى همین جوان، مرد، زن، نخبه، فرزانه، مؤمن که همهى توانایىهاى خود و وجود خود را روى دست گرفته و وارد میدان کرده؛ همان معنایى که ما براى بسیجى قائلیم.


آنچه بهنظرِ این حقیر، کمتر به آن پرداخته شده است و باید پرداخته بشود، مسئلهى عقبهى فکرى و پشتوانهى فکرى بسیج است. بسیج یک اندیشه است، یک فکر است، یک منطق است، یک منظومهى فکرى است. علّت این هم که همه مىبینند که تحصیلکرده، نخبه، نابغه، از رشتههاى مختلف مجذوب بسیج میشوند، این است که بسیج صرفاً یک حرکت احساسى نیست؛ یک منطق قوى پشت سرِ بسیج وجود دارد؛ این منطق، این علم، وقتى با عمل همراه میشود، این غوغا را درست میکند؛ این حوادث شگفتآور را خلق میکند. پایهى این تفکّر چیست؟
 من چند جملهى کوتاه دربارهى این تفکّر - تفکّرى که قاعدهى بسیج است، پشتوانهى بسیج است، عقبهى فکرى بسیج است - عرض میکنم. دو نکته را من در این مورد عرض میکنم، [که] جاىِ فکر کردن و بحث کردن و کار کردن دارد.
 پایهى این تفکّر، اعتقاد به مسئولیّت انسان است؛ مسئولیّت انسان. انسان موجودى است مسئول. نقطهى مقابل این فکر، حالت احساس بىمسئولیّتى، «ولش کن»، «برو خوش باش»، «به خودت بپرداز» است. پایهى فکرى بسیج این مسئولیّت الهى است که حالا عرض میکنم مبانى دینى مستحکمى دارد. نه فقط مسئولیّت در برابر خود و در برابر خانوادهى خود و نزدیکان خود - که این هست - بلکه مسئولیّت در قبال حوادث زندگى؛ در قبال سرنوشت جهان، سرنوشت کشور و سرنوشت جامعه، چه مسلمان، چه غیر مسلمان. این احساس مسئولیّت فقط نسبت به انسانهاى همعقیده و مسلِم و مؤمن نیست بلکه حتّى نسبت به غیر مسلمین و غیر مؤمنین هم احساس مسئولیّت میکند. نقطهى مقابلِ همان دَمغنیمتى، ولش کن و حالت تنبلى و حالت گریز از مسئولیّت و مانند اینها است. پایهى اصلى بسیج، این احساس مسئولیّت است. این تفکّر مسئولیّت انسان، جزو بیّنات اسلام است. یعنى هیچکس نمیتواند در این تردید بکند که اسلام، انسان را اینجور موجودى میداند: موجودى که مسئول است، کار از او خواسته شده است.

امّا دایرهى بسیجیان. بسیجى کیست؟ هر کسى که در این بستر اعتقادى و انسانى که عرض کردیم، به فعّالیّت مشغول است، بسیجى است. البتّه نیروى مقاومت بسیج، نماد این نهضت عظیم عمومىِ فراگیرِ ملّى است؛ نماد نظم و انضباط و جهتگیرى درست و تعلیموتربیت است. بسیجى، نامِ بسیجى و عنوان بسیجى، فراگیر است؛ نیروى مقاومت بسیج، آن قلعهى اصلى، جایگاه و مرکز و قرارگاهِ اصلىِ این چتر عظیمى است که همهى ملّت را در بر میگیرد؛ الهامبخشِ نظم است، الهامبخش حضور است، الهامبخش حرکت است؛ چه در جامعه، چه در قشرهاى مختلف، چه در دانشگاه، چه در مدرسه، چه در حوزهى علمیّه؛ در هر نقطهاى؛ حضور نیروى مقاومت بسیج به این معنا است. خطدهى، راهنمایى، انضباط، نظم، تعیین وظایف گوناگون نسبت به این مجموعه تا آنجایى که توانش و امکانش برسد - همانطور که حالا برادران شرح دادند - طبعاً امکانات امکانات محدودى است، و تا حالا به اینجا منتهى شده است که این دهها میلیون الحمدلله آمدهاند. این، دایره و حیطهى حضور انسانىِ بسیجیان.
 امّا عرصهها. عرصهها بىپایان است. عرصهها هیچ محدودیّتى ندارد. عرصهى دفاع، عرصهى سیاست، عرصهى سازندگى، عرصهى اقتصاد، عرصهى هنر، عرصهى علم و تحقیق، تشکّلهاى مذهبى، عزادارىها؛ همهجا و همهجور؛ اینها عرصههاى حضور بسیج است؛ همهجا...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سید علیرضا

پیگیری مطالبات مقام معظم رهبری(بازی‌های رایانه‌ای)

تاریخچه بازی های رایانه‌ای :

در اوایل دهه ۶۰ میلادی رایانه وسیله ای خاص و تا حدودی تجملی محسوب می شد که در دسترس همگان نبود، راسل از دانشجویان دانشگاه MIT نخستین بازی رایانه ای را با نام Spacewar نوشت که روی رایانه ای به نام PDP-۱ که اندازه ای در حدود یک اتومبیل داشت اجرا می شد و داستان بازی همان جنگ سفینه ها بود که شما باید سفینه طرف مقابل را نابود می کردید.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سید علیرضا

سلامتی امام خامنه ای (حفظه الله) صلوات!!!

آیت الله جوادی آملی(حفظه الله):
رهبری نه پست است نه مقام بلکه امام جامعه است
چگونه است که در نماز جماعت با اقتدای چند نفر میگوییم امام جماعت اما به رهبر جهان اسلام نگوییم امام؟!
هر لفظی غیر از امام خامنه ای (حفظه الله)جفاست به ایشان.

آقایونی که میگن این لفظ ها چیه!؟

این لفظا کار یک مشت افراطیه!

این کارا بدعته!!!

این حرف یکی از عالم ترین افراد دنیاست!(فلسفه و فقه و تفسیر و کلام و حدیث و حقوق و نظریه پردازی)

الدعا

یاعلی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سید علیرضا

اندر حکایات شیوخ ...

سلام

اگر موافق مطلب هستید یا مخالفش خواهشا حتما در نظرات بفرمایید...

خیلی از مردم با روحانیت مشکل دارند!میخوایم یه کم از دید گاه یک جوجه دبیرستانی بررسی کنیم چرا؟

تقریبا همه ما این روایت رو شنیدیم که الان میگم ولی کامل نشنیدیم...

(نقل به مضمون -------->   حضرت رسول ص از جوانی خوششان آمد!

یکی از اصحاب گفت : او از بهترین مردم در عبادته!

حضرت پرسیدند : کارش چیست؟

اصحاب گفتند : بیکار است!

حضرت فرمودند :از چشمم افتاد! (از این جا که معمولا نشنیدیم)

اصحاب پرسیدند : چرا؟؟؟

حضرت فرمود : چون کسی که بیکار است برای معیشت باید به شریعت متوسل بشود <-------نقل به مضمون بود)

از این جا من چیزی که به دردم میخوره رو استخراج میکنم اونم اینه که یک متخصص شریعت هم حد اعلی داره و هم حد کف!

یکی مثل علامه سید محمد حسین طباطبایی ره برای زندگی حدود ده سال کشاورزی میکنه و یک سری آخوند های آب حوضی هم داریم که حتی حرمت اون لباس مقدس رو هم نگه نمیدارن (دعوا ک بشه مثل دیوار خراب میشه رو سر مردم!بد دهنی میکنه! و...)

یکی مثل امیر المومنین علیه السلام میتونه بهترین غذا رو بخوره ولی به بهانه این که عده ای در جامعه گشنه اند چه شب ها که سر گرسنه به زمین میگذاره...

یکی مثل معاویه به بهانه پادشاه بودن و این که قیصران روم فلان غذا را میخورند و فلان کار را میکنند دست به هر کاری میزنه...

و بعد این کار ها عضوی از زندگی میشه...امیر المومنین علیه السلام تا آخر عمر ساده زندگی میکنه و معاویه اگر هم آخر عمر میخواست هم نمیتونست پیاده تا سر یک مزرعه بره و چاه بکنه...

{{{برداشت از عکس : عکس ها ملاک خوبی برای سنجش افراد نیستند}}}

یکی مثل شیخ اکبر هاشمی میشه که خیلی ماشین ها بهشون نمیسازه.

یکی مثل حضرت ماه میشه!(زن آقا بیمارستان بستری بودند و تا روز آخر که آقا برای عیادت رفته بودند تازه هم اتاقی ها و مسیولین فهمیدن همسر آقاست...)

یکی مثل آقا به پسرش میگه برای درس خوندن حق استفاده از بیت المال رو نداری و پسرشون رو هر هفته با اتوبوس و مینی بوس میفرستادند قم.(این یعنی زندگی علی وار)

یکی هم مثل هاشمی پسراش هرکاری میکنند کسی حق حرف زدن نداره بعدش هم ایشون میگن بچه های من با بچه های مردم فرقی ندارن!

جالبه ها!!!

اینجوریه که بی عدالتی ، بی حرمتی و بقیه کارهای این روحانی نماهاست که باعث بدنامی اسلام میشه...

یادمون باشه در برخورد با این آخوندهای آب حوضی...

نگیم این آخوندا گندشو در آوردن

بگیم این دیگه چه آخوندیه!

اگ خدا بخواد و استقبال خوب باشه ادامه خواهم داد...

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سید علیرضا

اگر به عیادت میرفتم ...

سلام دوستان!

چون امکان عیادت حضرت ماه ، امام خامنه ای -حفظه الله- در بیمارستان برای ما عاشقان جلوه ماهش فراهم نبود سایت دفتر حفظ و نشر امام خامنه ای امکان عیادت مجازی برای مردم علاقه مند گذاشته!!!

برید و لذت ببرید از حرف های مردم...

الدعا

یاعلی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سید علیرضا

جانم فدای نفس هایت


سلام سیّدِ خوبم؛ خدا نگهدارت

هزار ناز طبیبانه است بیمارت

 

تمام درد و بلاها به جان من، آقا!

مباد لحظه ای اصلاً دهند آزارت

 

گره گشاتر از آنی که کوری گره ها

به دست های تو افتد؛ کُند گرفتارت

 

عزیز ملّت ایران، ادامه ی خوبان

بیا دوباره به میدان، ببند دستارت

 

سرت سلامت و جانت دوباره جان افزا

بیا که چشم به راه توایم و دیدارت

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پلاک گمشده مجنون

آخرین اخبار از عمل جراحی موفقیت‌آمیز رهبر انقلاب

رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز دوشنبه در یکی از بیمارستانهای دولتی، تحت عمل جراحی پروستات قرار گرفتند که بحمدلله این عمل با موفقیت به پایان رسید.
عیادت جمعی از مسئولان کشور و فرماندهان نظامی از رهبر انقلاب
آقای جهانگیری معاون اول رییس جمهور، آقای احمدی‌نژاد رییس جمهور سابق، آقای شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی، جمعی از فرماندهان عالی‌رتبه نظامی و انتظامی و همچنین تعدادی از مسئولان، با حضور در بیمارستان محل بستری رهبر انقلاب از ایشان عیادت کردند.
عیادت رئیس مجلس شورای اسلامی از رهبر انقلاب
دکتر علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی با حضور در بیمارستان، از رهبر انقلاب عیادت کردند.
عیادت رئیس قوه قضائیه و دبیر شورای نگهبان از رهبر انقلاب
آیت‌الله آملی لاریجانی رئیس قوه‌قضائیه و آیت‌الله جنتی دبیر شورای نگهبان با حضور در بیمارستان از رهبر انقلاب عیادت کردند.
عیادت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام از رهبر انقلاب
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام دقایقی پیش با حضور در بیمارستان، از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای عیادت کرد.
 عیادت رئیس‌جمهوری از رهبر انقلاب
رئیس‌جمهور پس از دیدار در مصاحبه‌ای، با اظهار خرسندی از وضعیت عمومی رهبر انقلاب و انجام مطلوب عمل جراحی تأکید کرد: همه مردم باید برای سلامتی، طول عمر و افزایش توفیقات ایشان در خدمت به ملت ایران و جهان اسلام دعا کنند. رئیس‌جمهور دعای ملت ایران برای رهبر انقلاب را دعایی دائمی و مستمر خواند و اظهار داشت: حال عمومی رهبر انقلاب بسیار خوب است، بنابراین مردم اصلاً نباید نگران باشند و در کنار دعا برای سلامتی ایشان، همه باید شکرگزار وجود ذی‌جود و سلامت رهبر معظم انقلاب باشند.



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سید علیرضا

آیت الله بهاءالدینی(ره):الحمدلله!ما به حرف این سید(امام خامنه‌ای)گوش کردیم،آقا(امام عصر)آمد ملاقات ما...

پایگاه صالحات - حجت‌الاسلام و المسلمین غلامرضا قاسمیان از اساتید حوزه و دانشگاه :

حواسمان را جمع کنیم. آدم نمی‌داند اطرافیانش بعداً به چه مقامات علمی و معنوی می‌رسند. اگر آدم روی خودش کار نکند، حسد و هوای نفس و حب نفس نمی‌گذارد آدم راحت بپذیرد هم‌درس و هم‌کلاسش به جایی رسیده است.

من به برادران مشکاتی عرض می‌کردم که شماها پس فردا یکی‌تان می شود وزیر، یکی‌تان می‌شود وکیل، یکی‌تان هم هیچی نمی شود! یکی‌تان منبری معروفی می شود، یکی معروف نمی‌شود. ممکن است یکی از شما بعدها سمتی پیدا کند که اطاعت از او واجب بشود.لذا باید آنقدر آدم روی خودش کار بکند که بپذیرد این را.  کما اینکه یک عده زیر بار انبیاء‌ نمی‌رفته‌اند به همین دلیل؛ و لئن اطعتم بشراً مثلکم انّکم اذاً ‌لخاسرون. این حجاب‌های هم‌عصری و هم بحثی را باید خدا کمک کند و نگه دارد آدم را.

این ماجرا را من از آقای صدیقی نقل قول می کنم . 

در زمان ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای ، آقا با آقای بهاءالدینی (ره) ارتباطی نداشت . آقای فاطمی‌نیا رابط آشنایی شدند و رابطه آقا و آقای‌ بهاءالدینی خیلی نزدیک شد .

بعد از رهبری مقام معظم رهبری ، آقای بهاءالدینی کسالتی پیدا کرده بودند و بیمارستان هم نمی‌رفتند .

آقای خامنه‌ای به آقای فاطمی‌نیا گفته بودند که به آقای بهاءالدینی بفرمایید که حتماً دکتر بروند و اگر هزینه‌ای هم دارد بدهید.


bahaedinei1

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علیرضا